سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دل نوشته های یک دوست...

ماهی برای گشایش درهای آسمان!

آسمان

 قال رسول الله (صلى الله علیه و آله):

اِنَّ اَبوابَ السَماءِ تُفتَحُ فِى اَولِ لَیلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضان وَ لا تُغلَقُ اِلى آخِرِ لَیلَةٍ مِنهُ

 

رسول خدا (که سلام و درود خداوند برو و خاندان پاکش باد) فرمود:

درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مى‏شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.

بحار الانوار، ج 93، ص 344

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

 التماس دعا


[ یکشنبه 87/6/10 ] [ 7:18 صبح ] [ حمید رضا ]

ادب عمومی؛ خواب نیم‌روز

مسئله:

فرو بردن آب دهان، اگر چه به واسطه خیال کردن ترشى و مانند آن در دهان جمع شده باشد، روزه را باطل نمى‌کند.

ادب عمومی (خواب نیم‌روز)

امام کاظم علیه السلام فرمودند: «در نیم‌روز بخوابید به درستی که خداوند روزه‌دار را در خوابش سیر و سیراب می‌کند.» (1)

پی‌نوشت:

1- الکافی، ج4، ص 65.

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

 التماس دعا


[ یکشنبه 87/6/10 ] [ 7:17 صبح ] [ حمید رضا ]

ادب عمومی؛ عطر زدن

مسئله:

احتیاط واجب آن است که روزه‌دار از استعمال آمپولى که به جاى غذا به کار مى‌رود، خوددارى کند، ولى تزریق آمپولى که عضو را بى‌حس مى‌کند یا به جاى دوا استعمال مى‌شود، اشکال ندارد،

(در این مسئله نظر شریف حضرت آیة ‌الله العظمی صافی گلپایگانی آن است که: احتیاط مستحب آن است که روزه‌دار از استعمال آمپول خوددارى کند و فرقى بین آمپول‌ها نیست، و اگر لازم شد و تزریق کرد، روزه او باطل نمى‌شود.)

ادب عمومی (عطر زدن):

حسن بن راشد می‌گوید امام صادق علیه السلام وقتی روزه می‌گرفت خود را با عطر خوش‌بو می‌ساخت و می‌فرمود: «بوی خوش، هدیه‌ی روزه‌دار است.»(1)   

پی‌نوشت:

1- الکافی، ج 4، ص113.

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

 التماس دعا


[ یکشنبه 87/6/10 ] [ 7:16 صبح ] [ حمید رضا ]

ادب عمومی؛ پرهیز از هرچه خدا ‌آن‌ را خوش ندارد


مسئله:

اگر روزه‌دار عمداً چیزى بخورد یا بیاشامد، روزه او باطل مى‌شود، چه خوردن و آشامیدن آن چیز معمول باشد مثل نان و آب، چه معمول نباشد مثل خاک و شیره‌ی درخت، و چه کم باشد یا زیاد، حتى اگر مسواک را از دهان بیرون آورد و دوباره به دهان ببرد و رطوبت آن را فرو برد، روزه‌ی او باطل مى‌شود، مگر آن که رطوبت مسواک در آب دهان به طورى از بین برود که رطوبت خارج به آن گفته نشود.


ادب عمومی (پرهیز از هرچه خدا ‌آن‌ را خوش ندارد):

امام سجاد علیه السلام در دعای خویش هنگام ورود ماه رمضان می‌فرماید: «خداوندا... ما را بر روزه‌داری این ماه یاری کن، با نگه‌داشتن اعضا از نافرمانی‌ات و به کارگیری آنها در آنچه خشنودت می‌سازد، تا آن که با گوش‌هایمان به بیهوده گوش نسپاریم و با چشم‌هایمان به بازیچه نشتابیم و دستان خویش را به آنچه ممنوع است، نگشاییم و با گام‌هایمان به سوی آنچه حرام است، راه نپوییم و تا آن که شکممان جز از آنچه حلال کرده‌ای، پر نشود و زبان‌هایمان جز به آنچه فرموده‌ای، گویا نشود و خود را جز در آنچه ما را به پاداش تو نزدیک می‌سازد، به زحمت نیفکنیم و جز به آنچه از کیفرت باز می‌دارد، نپردازیم. (1)


پی‌نوشت:

1- صحیفه‌ی سجادیه، دعای 44.

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

 التماس دعا


[ یکشنبه 87/6/10 ] [ 7:15 صبح ] [ حمید رضا ]

ادب عمومی؛ سحری خوردن


مسئله:

اگر موقعى که مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده، باید لقمه را از دهان بیرون آورد، و چنانچه عمداً فرو برد، روزه‌اش باطل است و به دستورى که بعداً گفته خواهد شد، کفاره هم بر او واجب مى‌شود.


ادب عمومی: (سحری خوردن)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «سحری بخورید هر چند که یک جرعه آب باشد. همانا درود خدا بر کسانی باد که سحری می‌‌خورند.»(1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «خرما سحری خوبی برای مؤمن است.»(2)


پی‌نوشت‌ها:

1- تهذیب الاحکام، ج 4، ص 198.

2- بحار الانوار، ج 62، ص 296.

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

 التماس دعا


[ یکشنبه 87/6/10 ] [ 7:15 صبح ] [ حمید رضا ]

ادب عمومی؛ پرهیز از غیبت

مسئله:

اگر در روزه واجب معینى مثل روزه رمضان از نیت روزه گرفتن برگردد، روزه‌اش باطل است، ولى چنانچه نیت کند که چیزى را که روزه را باطل مى‌کند بجا آورد در صورتى که آن را انجام ندهد، روزه‌اش باطل نمى‌شود.


ادب عمومی(پرهیز از غیبت)

پیامبر خدا صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله فرمودند: «روزه‌دار تا وقتی‌ که از مسلمانی غیبت نکند در حال عبادت است هر چند در بسترش خفته باشد.» (1)

و نیز پیامبر اکرم صلی ‌‌الله ‌علیه ‌و ‌آله‌ فرمودند: « هرگاه روزه‌دار غیبت کند، روزه‌اش را گشوده است.»(2)


پی‌نوشت‌ها:

1- فضائل‌الاشهر الثلاثة، ص 122.

2- عوالی الالی، ج 1، ص 263.

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

 التماس دعا


[ یکشنبه 87/6/10 ] [ 7:14 صبح ] [ حمید رضا ]

ادب عمومی؛ پرهیز از دشنام دادن

مسئله: نه چیز روزه را باطل مى‌کند:

اول: خوردن و آشامیدن،

دوم:جماع،

سوم: استمنا،

چهارم: دروغ بستن به خدا و پیغمبر و جانشینان پیغمبر علیهم السلام،

پنجم: رساندن غبار غلیظ به حلق،

ششم: فرو بردن تمام سر در آب،

هفتم: باقى ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح،

هشتم: اماله کردن با چیزهاى روان

نهم: قى کردن.


ادب عمومی (پرهیز از دشنام دادن):

پیامبر خدا صلی ‌الله ‌علیه ‌و ‌آله فرمودند: وقتی روزه‌داری، دشنام مده و اگر کسی دشنامت داد بگو: من روزه‌ام و اگر ایستاده بودی بنشین ]تا خشمت فرو نشیند[.(1)

همچنین فرمود: «هیچ بنده‌ی شایسته‌ای نیست که دشنامش دهند و بگوید «من روزه‌ دارم، سلام بر تو!‌ آن‌ گونه که دشنامم دادی من تو را دشنام نمی‌دهم» مگر آن که پروردگار متعالی گوید «بنده‌ی من از شرّ بنده‌ی من به روزه پناه برد، من هم او را از آتش پناه دادم».(2)


پی‌نوشت‌ها:

1- کنز العمال، ج 8، ص 508.

2- الکافی، ج 4، ص 88.

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

 التماس دعا


[ یکشنبه 87/6/10 ] [ 7:14 صبح ] [ حمید رضا ]

ادب عمومی؛ پرهیز از محرمات

مسئله: لازم نیست انسان نیت روزه را از قلب خود بگذراند یا مثلا بگوید فردا را روزه مى‌گیرم بلکه همین قدر که بنا داشته باشد براى انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب کارى که روزه را باطل مى‌کند انجام ندهد، کافى است و براى آن که یقین کند تمام این مدت را روزه بوده، باید مقدارى پیش از اذان صبح و مقدارى هم بعد از مغرب از انجام کارى که روزه را باطل مى‌کند خوددارى نماید.


ادب عمومی (پرهیز از محرمات)

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: من به پیامبر خدا عرض کردم: برترین کارها در این ماه چیست؟ فرمود: «ای اباالحسن! برترین کارها در این ماه، پرهیز از حرام‌های خداست.»(1)

خواندن نافله: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس در ماه رمضان، هر شب دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت، یک بار «فاتحة‌الکتاب» و سه بار سوره‌ی «قل هو الله احد» بخواند؛ سوگند به آن که مرا به حق به پیامبری برانگیخت، خداوند برای هر رکعت، صد هزار فرشته می‌آفریند که برای او حسنات می‌‌نویسند و گناهان را از او محو می‌کنند و درجات او را بالا می‌برند و خداوند، پاداش کسی را به او می‌دهد که هفتاد برده آزاد کرده باشد.


ادب روز اول:

امام کاظم علیه السلام فرمودند: هر کس هنگام فرارسیدن ماه رمضان دو رکعت نماز مستحب بخواند و در رکعت اول، سوره‌ی «حمد» و «فتح» و در رکعت دوم (بعد از حمد) هر سوره‌ای را که دوست داشت بخواند، خداوند بدی آن سال را از او دور می‌کند و همواره در امان خداوند خواهد بود تا همان هنگام از سال آینده. (2)


پی‌نوشت‌ها:

1- بحار الانوار، ج 96، ص 358، ح 25.

2- اقبال الاعمال، ج1، ص 197/ بحار الانوار، ج 97، ص 353، ح 3.

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

 التماس دعا


[ یکشنبه 87/6/10 ] [ 7:13 صبح ] [ حمید رضا ]

میلاد امام محمد باقر(ع)

گوشه‏اى از زندگانى امام محمد باقر علیه السلام

امام پنجم، امام محمد باقرعلیه السلام در روز دوشنبه سوم صفر و بنا به قولى، اول رجب سال 57 هجرى در مدینه متولد شدند . والده آن حضرت، "فاطمه" دختر امام حسن مجتبى علیه السلام بود و از زنان با کمال محسوب مى‏شد . از امام صادق علیه السلام روایت شده است که در شأن آن بانوى بزرگوار فرمود: "جده‏ام زن بسیار راستگویى بود و در خاندان امام حسن علیه السلام زنى به درجه و مقام او نرسید . نام آن حضرت "محمد"، کنیه ایشان "ابوجعفر" و القاب ایشان "باقر"، "شاکر" و "هادى" است . لقب "باقر" را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به آن حضرت داده بود و فرموده بود: "او علم دین را خواهد شکافت." (باقر: شکافنده) بسیارى از روایات فقهى و غیر فقهى شیعه از آن حضرت روایت شده ‏است. آن حضرت به جابربن عبدالله انصارى فرمود: "اى جابر! به خدا قسم، خداوند، علم تمامى آنچه را که قبلا واقع شده و آنچه را که بعداً واقع ‏خواهد شد به من اعطا کرده است! " لقب "باقر" را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به آن حضرت داده بود و فرموده بود: "او علم دین را خواهد شکافت." آن حضرت در اعلى درجه صفات کریمه انسانى بود و از این جهت، هم‏ردیف پدران گرامى خویش و هم‏دوش آنان به شمار مى‏آمد . حیات آن حضرت مقارن با حکومت امویان بود. هشام بن عبدالملک، ایشان و فرزندشان امام جعفر صادق علیه‌السلام را از مدینه به دمشق احضار کرد و چون آنان وارد دمشق شدند، هشام به منظور تحقیر آن بزرگواران سه روز به آنان اجازه ملاقات نداد . روز چهارم چون امام داخل شد، مشاهده کرد که هشام بر تخت نشسته و لشکریان مسلح وى اطراف او حضور دارند و محلى را به ‏عنوان هدف تیراندازى معین کرده بودند که بزرگان سپاه به طرف آنان تیراندازى مى‏کردند. هشام براى این که امام را تحقیر کند و عجز ایشان را آشکار و قدرت خود را هر چه بیشتر جلوه دهد، از امام خواست که به طرف هدف، تیراندازى کنند . اصرار امام براى خوددارى از این عمل مؤثر واقع نشد و به ناچار تیرى را در کمان گذاشتند و به طرف هدف پرتاب کردند . تیر به هدف نشست . آنگاه تیر دومى به کمان گذاشتند و به طرف هدف پرتاب کردند که تیر اولى را شکافت و به هدف نشست . 9 تیر توسط آن حضرت زده شد و هر تیر، تیر قبلى را مى‏شکافت و به هدف مى‏نشست . نقشه شوم هشام خنثى شد، و همگان متوجه اقتدار امام و توانایى ایشان شدند . امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: "هشام بسیار خشمگین شد و هر تیرى که به هدف مى‏خورد، رنگ او را دگرگون مى‏کرد . او از این که امام را به چنین کارى وادار کرده بود پشیمان شد، ولى تصمیم گرفت پدرم را به قتل برساند . " در آن مجلس گفتگوهایى بین امام و هشام بن عبدالملک رد و بدل شد . آن حضرت در ضمن سفارش سودمندى به "جابر بن یزید جُعْفى"، از یاران خود، چنین فرمود: "به خدا قسم کسى شعیه ما نیست مگر آن که خدا را اطاعت کند و تقوا داشته باشد . قبل از این، شیعه را نمى‏شناختند مگر به تواضع و فروتنى و کثرت یاد خدا و فراوانى نماز و روزه و تعهد نسبت به همسایگان فقیر و مسکین و مقروضین و به صداقت در گفتار و تلاوت قرآن و خوددارى از سخن گفتن درباره مردم مگر نسبت به خوبی‌هاى آنان . چون امام از آن مجلس خارج شدند، جمعى از قسیسین و راهبان یهود را مشاهده کردند که گرد یکى از دانشمندان بزرگِ خود را گرفته‏اند و با او ملاقات مى‏کنند . امام به طور ناشناس نزد آن عالم رفتند . چون نظر آن دانشمند مسیحى بر امام افتاد، پرسش‌هایى از امام کرد و پاسخ همه را شنید . آنگاه گفت: "مردى را همراه خود آورده‏اند که از من داناتر است" و به روایتى، شب بعد نزد امام آمد و مسلمان شد. خبر این مناظره به هشام رسید؛ لذا امام را زندانى کرد . ولى در زندان نیز عده‏اى مجذوب شخصیت ایشان شدند و به امام گرویدند . به ناچار هشام، امام را به مدینه بازگرداند و براى این که آن حضرت را از مردم دور نگه دارد و نگذارد پرتو پرفروغ علم و دانش و هدایت ایشان دل‌ها را تسخیر کند، دستور داد که مردم شهرهاى بین راه، ایشان را به شهر خود راه ندهند . چون امام باقرعلیه السلام به شهر "مدین" رسیدند و مشاهده کردند که مردم مانع ورود ایشان مى‏شوند، بالاى کوهى رفتند و این آیه را تلاوت فرمودند: "بقیةُ اللهِ خَیرٌ لکُم إن کُنتم مُؤمنین؛ بازمانده خدا و بقیة الله براى شما بهتر است اگر ایمان دارید ." شهر "مدین" شهرى است که حضرت شعیب علیه السلام، پیامبر الهى بر مردم آنجا مبعوث شد و قرآن در این زمینه مى‏فرماید: "و إلى مَدینَ أخاهُم شُعیباً" و آیه‏اى که امام تلاوت فرمودند، سخنى است که پروردگار متعال از قول حضرت شعیب علیه السلام نقل مى‏کند . پیرمردى از اهالى مدین چون این آیه را شنید و آن واقعه را مشاهده نمود، به مردم گفت: "به خدا قسم، شعیب پیامبر، روى همین کوه این جمله را گفت و من مى‏ترسم اگر او را راه ندهید، مثل عذاب قوم شعیب بر شما نازل مى‏شود!" مردم از این سخن هراسان شدند و امام باقر علیه السلام را پذیرفتند . چون این خبر به هشام رسید، دستور داد آن پیرمرد را بکشند و همچنین دستور شهادت آن حضرت را نیز صادر کرد . امامان معصوم ما - گرچه از جهات عدیده در محاصره خلفا بودند و در حال تقیه بسر مى‏بردند - از هر فرصتى استفاده مى‏کردند تا حقانیت خود و مقامات الهى و معنوى خود را به مردم بفهمانند و آنان را از جهل و بى‏خبرى ساخته و پرداخته زمامداران خودسر برهانند و حتى در برابر خلفاى جور نیز با اقتدار ظاهر مى‏شدند و به راستى اگر این جهات نبود و اگر خوف خلفاى ستمگر از گسترش اسلام راستین به دست پیشوایان بر حق الهى نبود، چه دلیل منطقى دیگرى براى به شهادت رساندن آنان مى‏توان یافت . بنا به قولى، امام باقر علیه السلام روز دوشنبه 7 ذى حجه سال 114 هجرى قمرى در مدینه با زهر مسموم شدند و به شهادت رسیدند و در "بقیع"، در جوار بارگاه پدر گرامى و جد خود امام مجتبى علیهماالسلام مدفون گردیدند . آن حضرت در ضمن سفارش سودمندى به "جابر بن یزید جُعْفى"، از یاران خود، چنین فرمود: "به خدا قسم کسى شعیه ما نیست مگر آن که خدا را اطاعت کند و تقوا داشته باشد. قبل از این، شیعه را نمى‏شناختند مگر به تواضع و فروتنى و کثرت یاد خدا و فراوانى نماز و روزه و تعهد نسبت به همسایگان فقیر و مسکین و مقروضین و به صداقت در گفتار و تلاوت قرآن و خوددارى از سخن گفتن درباره مردم مگر نسبت به خوبی‌هاى آنان . جابر عرض کرد: " یَابن رسولِ الله! ما در این زمان کسى را با این اوصاف نمى‏شناسیم!" حضرت فرمودند: "اى جابر! با این خیالات و اوهام از راه بیرون مرو! مگر آدمى را همین مقدار کفایت مى‏کند که ادعاى محبت على علیه‌السلام را بکند؟ اگر بگوید رسول خدا را دوست دارم - حال آن که ایشان از امیرالمؤمنین بهتراست - و به اعمال آن حضرت عمل نکند، محبت او هیچ سودى براى او ندارد . ما براى شما امان‏نامه از آتش جهنم نداریم و هیچ کسى را بر خدا حجتى نیست . هر که مطیع خداوند است، ولى ما و دوست ماست و هر که او را معصیت کند، دشمن ماست و به ولایت ما نمى‏توان رسید، مگر با پرهیزکارى و عمل شایسته .

 منابع: برگرفته‏ از کتاب "منتهى الآمال"

سایت تبیان

 اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

التماس دعا


[ جمعه 87/4/14 ] [ 8:36 صبح ] [ حمید رضا ]

میلاد امام محمد باقر(ع)مبارک باد

 

میلاد امام محمد باقر(ع)میلاد امام محمد باقر(ع)

میلاد امام محمد باقر(ع)

میلاد امام محمد باقر(ع)

میلاد امام محمد باقر(ع)

 

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

التماس دعا


[ جمعه 87/4/14 ] [ 8:32 صبح ] [ حمید رضا ]
<      1   2      
درباره وبلاگ

چه انتظارعجیبی تو بین منتظران هم عزیزمن چه غریبی.عجیبترکه چه اسان نبودنت شده عادت.چه بیخیال نشستیم نه کوششی نه وفایی.فقط نشسته وگفتیم خداکندکه بیایی.
امکانات وب






بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 39
کل بازدیدها: 116336
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ]
بک لینک فا